مدتی است که الگو و جریان کار صدور و انتقال چک میان صادرکننده و گیرنده در سیستم بانکی کشور به گونه ای شده که ردپای صادرکننده و گیرنده در سامانه صیاد ثبت می شود. حالا با توجه به این که بخش قابل توجهی از اقتصاد ما غیر شفاف است، این مساله سبب ایجاد تغییراتی در نقش ها و عملکردهای سیستم های توزیع کالا شده و یا در آینده خواهد شد.
به عنوان مثال، تا پیش از این، عمده مبادلات شرکت های پخش از طریق دریافت چک از مشتریان و خرج کردن آن به تامین کنندگانشان صورت می گرفت و آنها مجبور به نشان دادن درآمدها و هزینه هایشان در دفاتر قانونی نبودند. در حال حاضر اما، روشهایی که این بخش غیر شفاف اقتصاد برای مواجهه با وضعیت جدید استفاده می کنند، متنوع و بعضا پرمخاطره است.
برای مثال، استفاده از نام و هویت اعضای خانواده و یا پرسنل شرکت، به عنوان دریافت کننده و یا ذینفع اسناد مالی مشتریان، شیوع زیادی پیدا کرده است. بعضی اوقات هم، از مشتریان خواسته می شود که اسناد مالی را مستقیما در وجه تامین کنندگان شرکت پخش صادر کنند تا ردی از شرکت واسط نماند... در این اوضاع، رونق مبادلات کالایی هم میان پخش کنندگان بالا رفته است!
از طرف دیگر، مانع عمده تن دادن این ساختارها به شفافیت این است که باید همه حلقه های زنجیره ارزش صنعت، به صورت همزمان شفاف بشوند. در غیر اینصورت، اگر کسی بخواهد از شفافیت فرار کند، بار او را باید حلقه های قبل و بعد او به دوش بکشند.
از این رو، یا باید قید فعالیت پخش و توزیع را، به دلیل تبعات سنگین درگیر شدن با مالیات، بزنید، یا برای توسعه روشهای دور زدن سازوکارهای جدید، فکر و خلاقیت به خرج دهید و یا بالاخره کاری بکنید که بتوانید شفاف شوید...
بنابراین، به نظر می رسد که به جای اصرار به ابداع و استفاده از راه حل های پیچیده و پرمخاطره، تلاش کنیم بستری به وجود بیاید تا موانع شفاف شدن کسب و کارها برطرف شود و مشارکت تمام حلقه ها جلب شود تا گروهی خاص مجبور نباشد هزینه ناکارآمدی سیستم را بپردازند...